فرهنگ کتابخوانی

نظر

این یک پست مهمان از دکتر جاستین فیلد است. خوب تقریبا دکتر - فقط فارغ التحصیلی برای رفتن و همه چیز نهایی خواهد شد. جاستین تجربه خود را از انجام دکتری پاره وقت و از راه دور به اشتراک می گذارد. 

 

در اوایل این ماه ، دکترای خود را در رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی در دانشکده بازرگانی دانشگاه نیوانگلند ارائه کردم. من دکترا را به صورت پاره وقت انجام دادم ، در حالی که تمام وقت در بخش IT کار کردم و دکترای خود را از راه دور انجام دادم ، بنابراین پروژه من در طول مسیر چند چالش داشت. من در سیدنی زندگی می کنم اما دانشگاه و سرپرستان من در آرمیدال (حدود 600 کیلومتری) بودند. برای تکمیل مقطع دکترا (از سال 2014 تا 2017) سه سال و 12 روز به طول انجامید. بازه زمانی عادی 6 سال است. در اینجا چگونه است.

 

روی انگیزه خودم تمرکز کردم.   هر محقق دکتری انگیزه بی نظیری برای شروع و سپس پایان دوره دکتری دارد. ما فرض می کنیم که دکترا می خواهند شغل دانشگاهی داشته باشند اما بیش از نیمی از دکترا از مشاغل دانشگاهی پیروی نمی کنند. انگیزه من این بود که فقط عنوان دکتر را داشته باشم و در هنگام فارغ التحصیل پوشیدن روسری روسری و روپوش مخملی باشم. برای کمک به من در دوره های مهم ، پست های وبلاگ از فارغ التحصیلان اخیر در UNE پیدا کردم ، که عکس هایی از دکتری های تازه آمیخته شده را در لباس و روتختی خود نشان می دهم. اگر احساس کمبود یا سرکشی می کردم ، برای تجدید انگیزه خودم به آن عکس ها نگاه می کردم. من اهداف دکتری خود را با سرپرستان خود به اشتراک گذاشتم ، می خواهم که آنها بدانند از کجا می آیند ، بنابراین آنها می دانند که از کجا می توانند به من کمک کنند.

 

3371789859_57084c99b3_z.jpgمن از روز اول   کار کردم . کار تمام وقت به این معنی بود که دکترای من همیشه در خارج از کار پرداخت می شود: شبها ، آخر هفته ها ، زمان تعطیلات. اما می دانستم که می خواهم سریع آن را تکمیل کنم ، بنابراین سعی کردم با زمان خود کارام باشم. من همچنین سعی کردم اصطکاک را در جایی که پیدا کردم از بین ببرم - مانند گیر افتادن در جستجوهای بی پایان ادبیات یا بازنویسی / سرهم بندی با فصل نتایج من. باید حس کنید که چه زمانی باید متوقف شوید یا چه زمانی به حرکت ادامه دهید. اجازه ندهید که مراحل مدیریت خسته کننده دانشگاه نیز شما را به خطر بیاندازد - تجربه من این بود که شما فقط باید آن را انجام دهید و از آن عبور کنید.

 

وقتی نیاز داشتم استراحت کردم.  من دوره ای را در کار داشتم که سیستم جدید فناوری اطلاعات را اجرا کردم. همیشه زمان بسیار سختی پیش می آمد و تقریباً جایی برای کار دکترا وجود ندارد. بنابراین ، من دو ماه مرخصی را ترک کردم. من روی پروژه کار تمرکز کردم و استرس نگرانی در مورد تجزیه و تحلیل داده ها و نوشتن را نداشتم. اگر دکترا شما را دیوانه می کند ، من از شما می خواهم که استراحت کنید ، مثل من.

 

مراقب سلامتی و سلامتی خودم بودم . برای جوشکاری روی صندلیم خیلی راحت فهمیدم که ساعتها به کامپیوتر خیره شدم. اما من سعی کردم برای سلامتی و سلامتی خود وقت بگذارم. به اعتقاد من ، ورزش منظم یکی از کلیدهای حفظ سلامت و حفظ سرعت خوب در دوره دکتری من بود. سگ را برای پیاده روی های طولانی گرفتم و بسیاری از دور در استخر محلی شنا کردم. آن لحظات دور از رایانه به اتاق ذهنم فرصت داد تا درباره کارم تأمل کند و اتصالات جدید را بطور شهودی در هم قرار دهد.

 

من روابط را عملاً ساختم . فاصله گرفتن از دانشگاه به این معنی بود که بیشتر تعاملات من مجازی بود. من از تماس تلفنی استفاده کردم تا خودم را با افرادی معرفی کنم که قبلاً با آنها ملاقات نکردم ، سپس برای پیگیری از ایمیل استفاده کردم. من از داشتن ایمیل به عنوان تنها ابزار ارتباطی خودداری کردم. من حدود دو بار در سال در طول دوره دکترا به دانشگاه مراجعه کردم. در آن زمان ها ، من همیشه جلسات طولانی با سرپرستان خود برنامه ریزی کرده بودم ، به طور معمول برای مقابله با موضوعات بزرگ یا مشکلات خارق العاده ، مانند آنچه که در پایان نامه خود گنجانده و یا کنار می گذارد.

 

من سرپرستان انتخاب کردم که با سبک من مطابقت داشته باشد . تعداد زیادی از داستانهای عجیب از طرف محققان دکترا درباره سرپرستان غیرمجاز یا متوسط ??وجود دارد. من خوش شانس بودم — من سرپرستان حمایتی داشتم و از لحاظ مهم ، سبک من مطابق انتظارات آنها بود. در جلسه ماه گذشته ، آنها گفتند که "نیازمند نیستم" ، و این باعث شد تا یک مسابقه خوب بین ما برقرار شود. اکنون ، با نگاهی به گذشته ، این مهم برای موفقیت سرپرستان است. من به یک ناظر دست و پا چلفتی یا ناظر ، یا به دستورالعمل های روزانه نیاز نداشتم یا نمی خواهم. من از استقلال رونق گرفتم و از اعتماد به نفس خود استفاده کردم تا خودم بتوانم از خودم پیش بروم و در صورت نیاز به دنبال یک مددجوی کمک شوم.

 

من مهارتهای پژوهشی خودم را ایجاد کردم   من در مطالعه خود از روش های تحلیل کیفی موضوعی استفاده کردم. من وقتی دکتری خود را شروع کردم ، آن مهارت را نداشتم ، بنابراین مطمئن شدم که دوره ها و وبینارها را برای تقویت توانم در نظر گرفته ام. دانشگاه یک دوره تحلیل داده ارائه داده است. بعداً به برلین رفتم تا در کنفرانس کاربر برای نرم افزار تحلیل داده های من ، MAXQDA شرکت کنم. در آنجا چندین کارگاه آموزشی گرفتم و پیوند برقرار کردم ، چشم هایم را به امکانات گسترده و پیچیده ای که توسط ابزار ارائه شده باز کردم. سرمایه گذاری من با ارزش بود - بعداً در پروژه خودم از ابزارهایی برای ساخت فصل بحث و نتیجه گیری استفاده کردم ، کاری که بدون داشتن بینش از آموزش فکر نمی کردم درباره آن کار کنم.

 

من از مهارتهای نوشتاری خودم افتخار کردم   در استرالیا ، دکترا صرفاً روی این پایان نامه بررسی می شود. بنابراین ، این نوشتار تنها خروجی است که اهمیت دارد. در شروع نگارش ، من برای توصیه‌های کتاب ، Patter و The Whisere Whisterer را شستشو دادم و همه آنها را از کتابخانه UNE سفارش دادم. من توصیه‌های متناقضی زیادی داشتم (آزار دهنده!) اما همچنین توصیه‌های خوبی درباره ژانر نوشتار دانشگاهی و اینکه چه نوشته‌های برتر به نظر می‌رسد. هرچه بیشتر تمرین می کردم ، بهتر می شوم! اکنون می دانم که نوشتن با کیفیت بالا ناشی از تجدید نظر و ویرایش پیش نویس است. خواندن مقاله خوب دانشگاهی یکی دیگر از کلیدهای اساسی است. در مورد تأمل ، توسعه مهارتهای نوشتاری من تفاوت معنادار و مثبتی را در کیفیت پایان نامه من ایجاد کرده و رابطه خود را با سرپرستانم بهبود بخشیده است.

 

من از مهارت های مدیریت پروژه شرکتی خود استفاده کردم.   با حضور در بخش شرکتی ، مهارتهای مدیریت جلسات معمولی را در مقطع دکتری خود اعمال کردم. موارد ساده مانند: توافق با برنامه جلسات ماهانه در پیشبرد ، بنابراین تاریخ ها در دفتر خاطرات رزرو شدند. ارسال دستور کار حدود سه روز قبل از جلسه؛ ثبت ضبط جلسات؛ و بطور مهم ، ارسال یادداشت های جلسه به اندازه کافی مفصل ظرف 24 ساعت. این موارد خسته کننده اما ضروری است برای کمک به پروژه در ادامه کار. مواقعی وجود داشت که من دقیقاً آنچه را که توافق شده بود فراموش کردم و چه کسی مجبور بود پس از جلسه اقدام کند ، بنابراین یادداشت های جلسات به من و سرپرستانم در این امر کمک کردند. من برای خودم و سرپرستانم مهلت تعیین کردم ، مخصوصاً برای بررسی پایان نامه. این جدول زمانی دستگاه های ارتباطی اساسی بودند تا بتوانند آن را از طریق یک پروژه طولانی و بدون اشک انجام دهند.

 

بازخورد یک هدیه است.   من این مانترا را هنگام کار در یک دوره آموزشی طولانی فراموش شده یاد گرفتم. من هر زمان که کارم را برای بررسی ارسال می کردم ، برای دکترا استفاده کردم. هر بازخورد یک هدیه است ، خواه آن بازخورد منفی ، سازنده یا مثبت باشد. من با قاطعیت نادیده گرفتن بازخورد بسیار شدید یا بی نیاز متکبرانه را نادیده گرفتم. برخی از بازخورد سخت تر از دیگران است. تاکتیک شخصی من جلوگیری از گرفتار شدن در احساسات بازخورد بود. اگر احساس ناراحتی می کردم ، 24 ساعت به خودم می دادم ، پیاده روی کردم ، یک بالش را مشت کردم و بعد برگشتم. هدف من این بود که در هر یک از بازخوردها قطعات یا هسته حقیقت را پیدا کنم ، سپس تصمیم بگیرم چه کاری انجام دهم.

 

من مثبت را جشن گرفتم   فهمیدم که منفی گرفتن در منفی بودن ، با بازخورد بسیاری از اشکال "اصلاح این" در طول دوره دکتری من ، بسیار آسان است. برای مقابله با آن ، وقتی مردم گفتند من درست کار می کنم به آن توجه کردم. من قبلاً هنگام نوشتن یادداشت های جلسات ، کلمات کلیدی مثبتی را که سرپرستان من بر روی یک صفحه کاغذ در کنار صفحه کلید من گفتند ، می نوشتم. به این ترتیب ، من می توانم نگاهی دوباره به آن بیندازم و خودم را در مورد کارهایی که انجام می دادم یادآوری کنم. این برای من قدرتمند بود و انگیزه خود را حفظ می کردم ، به خصوص وقتی اوضاع به ظاهر سخت بود.

 

سرانجام ، من پس دادم.   من در دوران دکتری خودم به دیگران کمک کردم. خوب است که کمک بخواهید ، اما هر وقت به کسی کمک می کردم چیزی یاد می گرفتم. من چندین دانشجوی مرجع برای دانشگاه ، با دانشجویانی که به فکر دکترا یا دانشگاه عالی بودند ، اقدام کردم. و من به محققان دیگر دکترا که در راه اندازی پروژه های تحقیقاتی خود و با MAXQDA تلاش کرده اند کمک کردم. کمک به معلومات راهی مناسب برای ساخت شبکه من برای طولانی مدت بود.


نظر

Patter در مرخصی سالانه است و بخش های دیگری از نوشتارهای دیگر راجع به نوشتن یا آموزش دکترا در حال چاپ مجدد است. این دومین پیشگفتاری است که من برای مجموعه ویرایش شده داستانهای دکترا نوشتم. این یکی به نام تحصیلات تکمیلی در انگلستان خوانده می شود: زنده ماندن و موفقیت  ویرایش شده توسط سو کرونشاو ، کریستوفر مک مستر ، کاترینا مورفی و ناتاشا کدیرولی مک مستر

 

این کتاب مجموعه ای از داستان ها است و در مورد زندگی های پراکنده است - و شاید مفید باشد که حتی قبل از شروع خواندن در نظر بگیرید که این به چه معنی است.

 

makethumbnail.ashx.jpeg

 

اکنون این یک حقیقت آکادمیک است که می گویند ما زندگی می کنیم زندگی می کنیم ، و اینکه ما در داستان های خودمان و افراد دیگر قصه گویی و شخصیت هستیم (به عنوان مثال ، Berger، 1997؛ Clandinin & Connelly، 2000). روانشناس برجسته جروم برونر ادعا کرد که داستانهای ما ایستا و پایدار نیستند. ما دائماً در طول زندگی داستانهایمان را بارها و بارها بازگو می کنیم. این روایتگرایی مداوم به ما کمک می کند تا زندگی خود را معنا پیدا کنیم و با انجام این کار ، زندگی خود را نیز با شکوفایی آنها انجام می دهیم (برونر ، 1986). اگر این خط فکری را دنبال کنیم ، به سختی جای تعجب دارد که PhD یک سایت مثمر ثمر برای داستان پردازی باشد.

 

برونر ، روانشناس ، می خواست بفهمد که مردم چگونه از خود و دنیای خود معنا می کنند. وی استدلال کرد که روایات ناگزیر به این موضوع توجه دارند:

 

مدت زمان (نقاشی روی ریکو ، 1984-1988)؛

ویژگی - هر روایت برای گوینده خود متفاوت و خاص است ، اما در انواع خاصی از روایت فعالیت می کند.

قصد و آژانس - اینها در شخصیت های داستان ، چه انسانی و چه غیر انسانی قرار دارند.

تفسیر - داستانها هرمنوتیکی هستند ، برای بازگو کردن خودمان باز هستند ، بنابراین افراد مختلف با آنها متفاوت فهمیده می شوند (نکته ای که در تئوری ادبی مهم است ، به عنوان مثال بال ، 1997 مراجعه کنید).

"حقیقت" - روایت حاوی چیزی است که قابل تشخیص است ، "به صدا در می آید" ، بلکه "صحت" دارد ، نه اینکه در حقیقت مشهود باشد.

هنجارهای آشکار یا پنهان - اینها از طریق داستان مورد نقض ، نقض یا تصویرگری قرار می گیرند.

درک های فرهنگی انباشتی - وقتی روایت ها جمع می شوند ، چیزی فراتر از داستان واحد را تشکیل می دهند (برونر ، 1991).

برونر همچنین مایل بود به این نکته اشاره کند که در زیر روایت ظاهراً صریح و مرتب ، معنای مضاعف ، ابهامات و شبهات غالبا کمین است (برونر ، 2003).

 

دیدن خصوصیات روایی که برونر در داستانهای دکترا در این کتاب دارد ، کار سختی نیست. به عنوان مثال ... نویسندگان چشم اندازهایی را از مراحل مختلف دکترا ارائه می دهند و تجربه خود را در چارچوب اغلب تحت فشار زمان خود می یابند. یکی از موارد عجیب و غریب در مورد دکترا این است که به طور همزمان به نظر می رسد بی پایان و در عین حال ، اغلب وقت بسیار کمی دارد. و در حالی که هر داستان بسیار فردی است ، نویسندگان به چالش های متداول می پردازند و گاهی اوقات اشاراتی آشکار به "انواع" تجربه دکترا وجود دارد - سفر ، سربالایی نبردها ، موفقیت در مقابل شانس ها ، روشنگری تدریجی. علاوه بر این ، داستانها ساختارهای نهادی و انضباطی را که دکترای آنها در آن انجام می شود ، مورد بازجویی / اختلال قرار می دهد و هر روایت نیز چیزی از انرژی و کارآیی نویسنده را منتقل می کند. و البته،

 

با این حال ، خط تفکر برونر در مورد زندگی روایتگر و روایت شده بدون منتقدان آن نیست. به عنوان مثال ، گالن استراسون ، استاد فلسفه ، بررسی کتاب ساخت داستان های سال 2003 برونر ، قانون ، ادبیات ، زندگی در نگهبان ،

 

برونر هرگز این سؤال را مطرح نمی کند که آیا معنایی وجود دارد که خود روایت شخص باید دقیق یا واقع بینانه باشد. کسانی که طرفدار نسخه داستانی افراطی یا پست مدرنیستی از دیدگاه خود آفرینی روایت هستند ، به این مسئله اهمیت نمی دهند ، زیرا به حقیقت اهمیتی نمی دهند و به این دلیل که یک داستان با مقایسه با واقعیت برای انتقاد باز نیست (این مهم نیست که هیچ زمین میانه وجود ندارد). اما صداقت و واقع گرایی در مورد خود و گذشته باید اهمیت داشته باشد. واقعیت های بیشماری درباره شخصیت و تاریخ فرد وجود دارد که به اختراعات شخص بستگی ندارد. نمی توان زندگی خوبی با دروغ یافت. 

 

استراسون نگران این است که یک روایت می تواند خیلی دور از واقعیت زندگی کند. این به نوعی خیالپردازی تبدیل می شود ، دنیایی دروغین که در آن قصه گو پیشکسوت برای فعالیت های خود دلیل منطقی ایجاد می کند. آیا این در مورد این داستان ها صادق است؟

 

به نظر من استدلال برونر در مورد "زنگ زدن درست" بخشی از راه رسیدن به نگرانی استراسون است ، گرچه ممکن است یک فیلسوف بخواهد درباره احتمالات خود فراموشی جمعی هشدار دهد. با این حال ، در آکادمی ، ما به عقاید توافقنامه علمی جمعی و داوری همتایان متعهد هستیم. بنابراین ، اگر خوانندگان (جمعی) کتاب موافق باشند که این داستانها با آنها طنین انداز می شوند ، پس این به طور بالقوه باعث نگرانی استراسون می شود. به عنوان خوانندگانی که بین تجربیات ما و آنچه در اینجا بازگو می شود ، شباهت هایی پیدا می کنند ، می توانیم فرض کنیم که همکاران صادقانه به درخواست های مشارکت پاسخ داده اند ، و این داستان ها "واقعی" دکترا را در هم می آمیزند. مطمئناً ، در حالی که همه این داستانها تجربیات من نبوده اند ، یا آنهایی که محققان دکترای تحت نظارت من هستند ،

 

اما آیا چیزی فراتر از خواندن مستقیم کتاب امکان پذیر است؟ آیا اینها فقط حکایات کوچکی هستند که باید شب ها بخوانند تا به ما اطمینان دهند که ما تنها نیستیم ، یا نشان می دهد که راه های دیگری برای زندگی و انجام دکتری وجود دارد؟ البته. یکی از راه هایی که ما می توانیم بیشتر از این داستانها استفاده کنیم اینست که آنها را در معرض تحلیل روایی قرار دهیم (ریسمان ، 2008). این امر می تواند نکته نهایی برونر - راجع به روش هایی که روایت ها فرهنگ (ها) را - آزمایش می کنند ، قرار دهند. ما ممکن است این مجموعه را بخوانیم به دنبال توطئه های مشترک ، مضامین مشترک ، الگوهای پاسخ های عاطفی ، شخصیت های مشترک (انسانی و غیر انسانی) با اهداف مشابه. ممکن است ما از این نوع تفسیر تفسیری برای ایجاد یک دیدگاه انتقادی در مورد دکترا و تجربه دکتری استفاده کنیم و از این سؤال بپرسیم که "این تحلیل روایی کلی به چه معنی است؟ آیا این تنها داستان در شهر است ، تنها راهی که دکترا می تواند باشد؟ چه کسی در این داستان جمعی قرار دارد و چه کسی نیست - از طریق این تجزیه و تحلیل چه نوع اجزا و محرومیت ها قابل مشاهده است؟ و بر این اساس ، "چگونه ممکن است دکترا متفاوت باشد؟"

 

اما البته ، خواننده عزیز ، متن لازم نیست که مورد مطالعه قرار گیرد. نیازی به کار بیشتر نیست. به راحتی می توان این داستان ها را خواند تا از آن لذت ببرید. و می توان آنها را خواند تا داستانهای خود را برانگیزند که ممکن است شما را به گلچین رو به رشد جهانی تجربیات دکترا اضافه کنید.

 

 

 

منابع

 

بال ، م. (1997). روایت شناسی. مقدمه ای بر تئوری روایت (ویرایش دوم). تورنتو: دانشگاه تورنتو پرس.

 

برگر ، AA (1997). روایت هایی در فرهنگ عامه ، رسانه ها و زندگی روزمره . لندن: سیج.

 

برونر ، جی (1986). زندگی به عنوان روایت. تحقیقات اجتماعی ، 54 (1) ، 11-32.

 

برونر ، جی. (1991). ساخت روایت واقعیت. انتقادی انتقادی ، 18 (1) ، 1-21.

 

برونر ، J. (2003). ساخت داستان قانون ، ادبیات ، زندگی . بوستون ، کارشناسی ارشد: انتشارات دانشگاه هاروارد.

 

Clandinin، DJ، & Connelly، FM (2000). روایت روایت. تجربه و داستان در تحقیقات کیفی . سانفرانسیسکو: Jossey Bass.

 

Ricoeur، P. (1984-1988). زمان و روایت. جلد 1-3 (KM a. P. Pellauer ، Trans.). شیکاگو: دانشگاه شیکاگو پرس.

 

Riessman، CK (2008). روش های روایت برای علوم انسانی . هزار بلوط: مریم گلی.

 

 


نظر

Patter در حال حاضر در مرخصی سالانه دو هفته است. (ضعف صداهای تشویق آمیز.) بنابراین چهار پست بعدی چاپ هایی از برخی نوشته های دیگر است که ممکن است مورد توجه خوانندگان Patter قرار بگیرد. این پیشگویی است که من به یک گلچین جدید داستانهای محقق دکترای استرالیا نوشتم - تحصیلات تکمیلی در استرالیا: زنده ماندن و موفق شدن.  این ویرایش توسط کریس مک مستر ، کاترینا مک مستر ، بن ویتبورن و اینگر میبورن انجام شده است.  اگر از خواندن تجربیات دکتری افراد دیگر لذت می برید ، این کتاب مورد علاقه شما خواهد بود. 

 

 مایکل پولانی ، دانشمند علوم اجتماعی مجارستان مطالب زیادی نوشت که مربوط به شیوه های یادگیری است. پولانی اظهار داشت: تمام تولید دانش ، اقدامی آفرینش است که عمیقاً در مورد شخص ، تعهدات و احساسات آنها انجام می شود. وی اظهار داشت که بسیاری از آنچه اغلب به عنوان سیستماتیک ، "عینی" و محصول استدلال منطقی درک می شود ، در واقع در شاخه های آگاهانه ، رویاها و شهود مبتنی بر دانش "ضمنی" گنجانیده شده است (پولانی ، 1958/1998 ؛ 1966). استدلال او مطمئناً می تواند در مورد روش های تولید دانش تحقیق دکتری صدق کند. با این وجود ، این امر در مورد روند انجام خود دکترا نیز صدق می کند. هنگام اخذ مدرک دکترا ، داوطلبان نه تنها مطالب پایان نامه خود را می آموزند ، بلکه در مورد روند واقعی انجام دکتری نیز می آموزند.

 

51YzPzsn6 + L._SX332_BO1،204،203،200_.jpg تجربه انجام دکترا می تواند به عنوان دانش ضمنی باقی بماند ، تجربه ای عمیق که اگرچه غیرقابل توصیف است ، اما مبنایی برای اقدامات آینده و بعدی است. به عنوان مثال از ناظر ناشناس که به نظر می رسد مبنای کمی برای تمرین نظارت خود داشته باشد ، فکر کنید که "این" کار را انجام دهد - آنها اقدامات خود را در "دانش ضمنی" از تجربه ، خودشان و تجربیات بعدی خود در زمینه دکترا پایه گذاری می کنند. نامزدهای. اما دانش ضمنی نیز می تواند صریح تر شود.

 

در زمینه من - تحقیق آموزشی - ما تجربه را به عنوان پایه ای برای عمل ارزیابی می کنیم ، اما استدلال می کنیم که یادگیری از تجربه به طور قابل توجهی افزایش می یابد اگر زبان آموزان به طور منظم در مورد تجارب خود به منظور توسعه اصول "فرا یادگیری" تأمل کنند - یعنی اگر بتوانند تقطیر کنند. تجارب در اشکال و زبانهای انتزاعی تر که به یادگیری آنها امکان پذیر می شود. تأمل انتقادی همچنین اجازه می دهد تا فرضیات گرفته شده برای رنده شده مورد بازجویی قرار بگیرند. پس از تأمل در گفتگو و متن ، آنها تبدیل به یادگیری فراشناختی می شوند که می توانند به دیگران نیز ابلاغ شوند. همچنین می توان با تجارب مشابه "پردازش شده" و با تحقیقات مربوطه گفتگو کرد.

 

این یک گلچین از داستانهای شخصی محققان دکتری است که در تجربیات خود تأمل کرده اند و برخی از اصول ، نتیجه گیری و روایات را از آنها تهیه کرده اند. روایت های آنها در خدمت یک هدف دوگانه است: اولا ، آنها روند ایجاد تجربه برای هر نویسنده را ادامه می دهند ، زیرا هر وقت انتقاد می کنیم و درباره تجربیات خود می نویسیم ، بیشتر به ما حس می کنند. اما ثانیا ، روایات منبعی را فراهم می کند که سایر محققان و سرپرستان دکتری بتوانند از آنها برای اطلاع از بازتاب های انتقادی خود و اقدامات ناشی از آن استفاده کنند.

 

در کنار هم ، این روایات بر درک های موجود از تجربه دکترا می افزاید. در حالی که یک تحقیق پیوسته در حال رشد درباره تحقیقات منتشر شده در مورد دکترا وجود دارد ، کمتر این موارد در قالب حساب شخص اول است. البته برخی از این موارد وجود دارند ، اما به عنوان بلاگ ها و گفتگویهای توییتر بسیار بیشتر وجود دارد. این جلد سرآمد مجموعه دیگری از حسابهای اول شخص پردازش شده را به دانش جمعی ما اضافه می کند.

 

اما این در درجه اول کتابی از منابع است که به خواننده داده می شود تا از چه موقع و مناسب استفاده کند. البته همه روایات ارائه شده فایده ای ندارد. هیچ کس بهترین روش برای انجام دکترا وجود ندارد و پاسخ های صحیحی وجود ندارد. اینها فقط یک مجموعه از محققان دکترا هستند. داستان ها همه چیز را نمی گویند. با این وجود ، شنیدن مستقیم از کسانی که در حال تحصیل در مقطع تحصیلات تکمیلی هستند یا اخیراً دکترا را به پایان رسانده اند ، شنیدن مستقیم از کسانی که درگیر آن هستند ، بسیار قابل توجه است. داشتن طیف وسیعی از تجربیات تحلیل شده دیگران که به آنها ترسیم می شود ، به هر خواننده امکان می دهد تا از راهکارهای مطالعه ، تحقیق و نوشتن مطالب خود را تهیه کند. حتی اگر ظاهراً بعضی روایات بلافاصله مفید نیستند ، ممکن است در بعضی از مواقع در آینده باشند.

 

یکی از واضح ترین راه هایی که این کتاب سودمند خواهد بود ، این است که به احساس انزوا که به نظر می رسد جزئی از بسته های دکتر است ، می پردازد. دکترا در اکثر رشته ها تا حدودی تنها هستند. به گمان من ، حتی کسانی که در تیم های آزمایشگاهی فعالیت می کنند ، هنوز هم به نوع احساس همه منفی مربوط می شوند که ناشی از مشارکت در یک پروژه بلند مدت است که به طور خارجی بررسی خواهد شد و امیدهای قابل توجهی بر آن متجلی می شوند. . حتی اگر موفقیت در دکترا شغل ، شهرت و ثروت را تضمین نمی کند ، احساس موفقیت شخصی و هویت در تکمیل یک تحقیق پایدار وجود دارد ، مطالعه ای که "سهم شما" است.

 

این بدان معنی نیست که اتمام یک امر فردی است. اکولوژی نظارت ، سازماندهی انضباطی و حمایت از دانشگاه باعث می شود که همه ما بتوانیم به آن احساس رضایت برسیم که با نوشتن کلمات دکتر در مقابل نام شما حاصل می شود. این روزها ، این اکولوژی اکنون شامل پشتیبانی آنلاین ، انواع مختلف گروه های اجتماعی چهره به چهره و کتابهای مشاوره است. این ماده "ضروری" DIY برای افزایش تعداد محققان دکترا بسیار مهم است. این بسیار مفید می تواند آنچه را که در زمینه های نهادی ارائه می شود ، تکمیل و تکمیل کند. محققان دکترا احتمالاً همیشه به یکدیگر کمک کرده اند ، اما اکنون یک منبع اضافی نیز در اختیار آنهاست - "شما این مسئله را دارید؟ اوه من روز دیگر را خوانده بودم ... "و به یکی از داستانهای این کتاب رسیدم.

 

برخی از خوانندگان دکترا چه در آموزش عالی و چه به عنوان شرکای صنعت ناظر خواهند بود. این کتاب کوچک ممکن است در این صورت نیز مفید واقع شود ، به عنوان روشی برای گسترش و اضافه کردن دانشهای ضمنی و صریح سرپرست. و برای کسانی از ما که مدتی قبل دکترا را تمام کردیم ، این مجموعه برای به روز کردن ما در خدمت شما است و به ما یادآوری می کند که جهان در حال تغییر است و دکترا مانند گذشته نیست.

 

به اندازه یک گلچین ، این کتاب را می توان به عنوان یک بایگانی نیز تصور کرد که در یک زمان و مکان خاص تالیف شده است. به همین ترتیب ، تصویری از تجربه (های) دکتری و دکتری را ارائه می دهد که مورد علاقه گسترده تر و بالقوه طولانی مدت تری خواهد بود. من به عنوان کسی که در زمینه تحصیلات دکتری و تحقیقاتی تحقیق می کند ، مطمئناً احساس خارش کردم تا شروع به تولید برخی از مضامین در سراسر مشارکت کنم. در واقع ، این ممکن است کاری باشد که من هنوز در بعضی از لحظه های بیکار انجام می دهم!

 

این مجموعه را به شما ستایش می کنم و توصیه می کنم و امیدوارم که به همان اندازه که از آن لذت بردم ، از فرو بردن در داخل و خارج آن لذت ببرید.

 

 

 

منابع 

 

پولانی ، م. (1958/1998). دانش شخصی به سمت یک فلسفه پس از انتقادی . لندن: Routledge.

 

پولانی ، م. (1966). بعد خاموش . گاردن سیتی ، نیویورک: دوبله.


نظر

به تازگی از من خواسته شده است که نمونه ای از استفاده از ویگنت را دریافت کنم . ایناهاش. 

 

علاوه بر مقدمه استاندارد ، نوشتن مقاله ژورنالی نیز وجود دارد که به دنبال آن یک بررسی ادبیات ، روش ها ، نتایج و بحث و نتیجه گیری ارائه می شود.

 

در حالی که تعداد زیادی ژورنال وجود ندارد که به نظر می رسد مقالات را در ژانرها و سبکهای جایگزین منتشر می کند ، شاید بیش از آنچه تصور می کنید وجود داشته باشد. ویراستاران غالباً مشتاق ارائه انواع مقاله ها و رویکردها هستند و این ممکن است در بیانیه ماموریت ژورنال یا از طریق موضوعات ویژه برای تشویق کمک های جدید به انجمن ژورنال پرچم گذاری شود.

 

هنگامی که یک نویسنده تصمیم به ترک ژانر ژورنال علوم اجتماعی معمولی و ژورنالی که مایل به انتشار آن است ، می گیرد ، باید در مورد روش جایگزین خود تصمیم بگیرد. بسیاری از نویسندگان به ژانرهای ادبی روی می آورند.

 

در اینجا یک مثال از رویکرد به مقدمه مقاله که نسبتاً متداول است ، روایت اول شخص است. به عنوان مثال ، مقدمه ای برای یک مقاله اتنوگرافی خودکار ، قبل از اینکه به یک طرح کلی بپردازیم ، از یک ویرایش و یک روایت شخصی استفاده می کند. مقدمه در ستون دست چپ و برخی از تفسیرها در ستون دست راست ارائه شده است.

 

مقاله فالن، S (2015) ساخت موسیقی به عنوان تجسم گفتگو است کیفی تحقیق ، 21 (9) ص 787-797

 

پاراگرافتفسیر

امروز کمی قبل از ساعت 1 بعدازظهر ، وقتی که پل و من توافق کردند که ملاقات داشته باشیم ، به محل گردهمایی حاضر شدم تا بتوانم درس گیتار را به او بدهم. طبق معمول ، رمپ دسترسی را در کنار خانه به ایوان پشتی گرفتم که در آنجا چند عضو سازمان را دیدم که در نزدیکی میز پیک نیک نشین سیگار می کشند و مشغول گفتگو بودند. من گیتار باس آکوستیک خود را تنظیم کردم ، و یکی از اعضای آن ، دونالد ، پرسید که پرونده چیست. بعد از اینکه به او گفتم این یک گیتار باس است ، وی از من پرسید که آیا من شش رشته را بازی می کنم ، که من در جواب گفتم که من انجام می دهم و من واقعاً آنجا بودم که به پائول درس بدهم. با این افشاگری ، وی از من پرسید که آیا من مایل هستم که به او درس گیتار هم بدهم. من پاسخ دادم که می توانم و ما زمانی را برای مانع کردیم که بتوانیم در کنار هم بنشینیم و این درس را انجام دهیم. او تعامل ما را با یک لبخند و این جمله خاتمه داد ،(18 مه 2012)این مقاله از یک یادداشت میدانی است - تاریخ سیگنال این واقعیت ، و استفاده از تنش فعلی (این در پاراگراف بعدی تأیید شده است). مدارک و شواهد موجود در این طرح خواننده را به تصویر می کشد تا صحنه را تصور کند تا این تصویر را به خواندن مقاله بکشاند. این استراتژی تنظیم صحنه یادداشت زمینه اغلب در مقالات مردم نگاری استفاده می شود.

به مدت 3 سال ، من در یک مرکز ترک تحصیلی غیرانتفاعی برای افرادی که مبتلا به بیماری روانی هستند ، معروف به The Gathering Place (GP) داوطلب شد. بیشتر وقت من در سازمان به عنوان یک نوازنده باس برای ساخت موسیقی با اعضا در طول برنامه های مشترک مربا و موسیقی درمانی صرف کردم. گزیده فوق از یادداشت های میدانی من ، لحظه ای را در این زمینه به یاد می آورد که فهمیدم موسیقی که با اعضای خود می سازم ، فقط وسیله ای برای گذر زمان نیست بلکه ابزاری برای ابراز احساسات عمیق و دشوار برای بیان تجربیات است (دیویی ، 1934) . گوش دادن به موسیقی به عنوان بیان شخصیت به من این امکان را می دهد که در این تنظیمات لحظات مهم را در این زمینه شاهد شهادت بدنی بیاورم و فضایی را برای به اشتراک گذاشتن تجربیات معنی دار واقع در طنین ارتباط عاطفی و متشکل از موسیقی ایجاد کنیم.این پاراگراف در تجربه شخصی نویسنده قرار دارد. این ، به همراه ویجت ، ضمانت کاغذ را ایجاد می کند . جمله اول سایت را برای مطالعه ایجاد می کند و دوم فعالیتهایی که محقق انجام داده است. جمله سوم و چهارم تمرکز مقاله را می افزاید - تحقق آنچه در واقع اتفاق افتاده است: این مورد از طریق مقاله بررسی و مشهود است.

این مقاله در دو مقاله خلاصه می شود. اولین موضوع در مورد ملاقات اولیه من با اردن ، تسهیل کننده گروه موسیقی GP Jams است. در این مقاله ، حساسیت های عملگرا و گفتگو را به عنوان چهارچوب تفسیری من برای خواندن موسیقی به عنوان یک روش معنادار بیان بیان می کنم. وینت دوم جزئیات آهنگ اردن و اجرای من از آهنگ "هوشیار" توسط ابزار و گفتگوهای بعدی درباره اعتیاد است که پس از آن آشکار شد. برای متناسب سازی این نگارشها ، ابتدا زمینه خلاصه ای از الگوی کلوپ از رویکرد توانبخشی روانی اجتماعی را برای کمک به افراد مقیم با تجربه بیماری روانی شدید و مداوم ارائه می دهم.پاراگراف سوم رئوس مطالبی را برای آینده ارائه می دهد. جمله اول ژانر مقاله را به عنوان مقاله می نامد. خواننده ترتیب مطالب کاغذ داده می شود اما به ترتیبی که در کاغذ ظاهر می شود نیست. در ابتدا دو خط مقاله و محتوای آنها به طور خلاصه بیان شده است (جمله دو تا چهار) ، و سپس آغاز مقاله مناسب ترسیم شده است (جمله پنج). جمله آخر نتیجه گیری مقاله و استدلالی را که باید مطرح شود ارائه می دهد.

اگرچه در سطح ژانر این نوع کاغذ بسیار متفاوت از کسانی است که از  رویکرد متعارف CARS استفاده می کنند ، تجزیه و تحلیل حرکاتی که در اینجا انجام می شود نشان می دهد که تقریباً همان نوع کار مقدماتی ، فقط به روشی متفاوت انجام می شود.

 

این مقدمه همچنین ساختار مقاله - نه مدل استاندارد - را نشان می دهد ، اما با این وجود استدلال ، شواهد ، بحث و نتیجه گیری را ارائه می دهد. فقط به رایج ترین شکل نیست.

 

 

 

Patter در مرخصی سالانه است و این مثال از THOMSON، PAT، 2017 اقتباس شده است  . نوشتن درباره تحقیق. در: WYSE ، DOMINIC ، SMITH ، EMMA ، SUTER ، لری و WELWYN ، نیل ، ویرایش ها ، کتابچه راهنمای تحقیقات آموزشی SAGE BERA SAGE. 

 

این کتاب دو جلدی باید در هر کتابخانه دانشگاه باشد. 


نظر

اکثر خوانندگان ، حتی دانشگاهی ها ، مانند یک داستان است. و یک ویرایش فقط کمی داستان است ، یک نسخه تغلیظ شده. یک مقاله مختصر ، تحریک آمیز و توصیفی است. اطلاعات مربوط به نکات کلیدی یک رویداد یا تعامل را ارائه می دهد. این یک نکته خاص را نشان می دهد. 

 

یک ویترین برای تحریک پاسخ در نظر گرفته شده است. این ممکن است به روشی نوشته شود که قصد دارد احساسات را برانگیزد. این ممکن است برای شروع یک خط فکری یا یک استدلال طراحی شود. این ممکن است به معنای به چالش کشیدن ارزشها یا اعتقاد باشد.

 

از انگورها اغلب به عنوان یک روش تحقیق کیفی استفاده می شوند. و از آنها در نوشتن آکادمیک نیز استفاده می شود.

 

شمشیر هلن نشان می دهد که یکی از ویژگی های نوشتار دانشگاهی "خوب" این است که نویسندگان داستان ها و نمونه هایی را ارائه می دهند. خوانندگان می توانند ببینند نویسنده در چه مواردی است - آنها یک بحث انتزاعی را با نمونه ای از زندگی روزمره تلفیق می کنند. مثال انیمیشن و ایده / تئوری را پایه گذاری می کند. و یک vinign یک راه برای انجام این کار است.

 

بنابراین کجا و چگونه بکار رفته است؟

 

از Vignettes در مقالات چاپ شده در مقالات آکادمیک استفاده می شود تا خوانندگان به آنچه در آینده می آیند علاقه مند شوند. آنها گاهی به عنوان ابزاری برای ارائه داده ها مورد استفاده قرار می گیرند تا زمینه و / یا مضامین / خصوصیات / عوامل / متغیرها / رویدادها / گفتمانها ترسیم شود. (آنچه "بیت" واقعی به هم می گویند بستگی به پارادایم و روش تحقیق شما دارد). از یک خط بدیهی می تواند به عنوان روشی برای ایجاد هنجاری استفاده شود که با آن می توان تجربیات و دیدگاههای دیگر را با یکدیگر مقایسه کرد. و ویگت ها اغلب به عنوان "پرونده" در نوشتارهای فلسفی ، پزشکی و حقوقی برای بررسی معضلات و موضوعات مورد استفاده قرار می گیرند. Vignettes همچنین ممکن است "سناریو" در "قطعات قطعه" ظاهر شود.

 

بنابراین ، ویگنت نوعی از نوشتارهای مبتنی بر تحقیق است که می تواند در چندین کار نوشتاری قرار گیرد. یک ویترین می تواند با بهترین ابزارهای نوشتن آکادمیک چند کاره کند. و این واقعیت که ویگنت چندین کاربرد دارد - همه آنها برای تحریک خواننده طراحی شده است - حاکی از این است که این روایت کوچک بی حد و حصر می تواند یک افزودنی بسیار مفید برای کیت ابزار نوشتن #wakeupreader باشد.

 

بنابراین می توان در نظر گرفت که آیا چیزی که می نویسید می تواند از یک نگاره بهره ببرد - چه در مقدمه ، چه در جایی که داده های تحقیق خود را گزارش می کنید - مفید باشد. یا اگر بلافاصله از یک vinign استفاده نمی کنید ، ممکن است مرا تحقیر کنید و فقط برای یک لحظه در مورد انگورها فکر کنید ، و اینکه چگونه می توانید از آنها در برخی از سرمایه گذاری های آینده استفاده کنید. 

 

ویگت اغلب "برشی از زندگی" یا "عکس فوری" خوانده می شود. این به دلیل قامت کم رنگ آن است. یک مقاله علمی پژوهشی معمولاً فقط چند صد کلمه است. بله ، آن کوچک یک ویترین تلاش نمی کند بیش از حد انجام دهد. منش ریشه شناسی vinign طراحی تزئینی برگهای تاک است - بنابراین آن تصویر را در خاطر داشته باشید. شما نمی توانید بیش از حد به یک صفحه واحد با مرزهای تاک روشن شده دسترسی پیدا کنید!

 

8647304502_f4ad84b08e_h.jpg

کتاب ساعت. مجموعه کتابخانه های عمومی Dunedin.

 

نوشتن یک ویرایش یک شیوه خلاقانه است. این یک فرآیند مکانیکی نیست. گزارش نمی شود این مکان در ژانر نوشتن آکادمیک معمولی تر ، مانند مقاله ژورنالی ، جایی را ارائه می دهد که می توانید کمی از استعداد و سبک خود را نشان دهید.

یک ویترین نیاز به کارهای هنری دقیق دارد و ممکن است لازم باشد که قبل از خوشحالی چندین نسخه بنویسید. و اغلب انجام مقدمات قبل از شروع نوشتن بسیار مفید است. 

 

برخی از سؤالاتی که هنگام نوشتن یک ویگنت باید در نظر بگیرید عبارتند از:

 

می خواهید خواننده چه کاری انجام دهد؟ ... (احساس / فکر کنید / قطع یا به چالش کشیدید)

آنها چه اطلاعاتی را باید داشته باشند؟ چه چیزی باید در طرح شما باشد؟ چه کسی ، چه ، چه زمانی ، کجا ، چرا ، چگونه از وینگیت را در نظر بگیرید. حداقل عناصر کمی که شما نیاز دارید را شامل شوید - متن ، مردم ، گفته ها ، توضیحات چیست؟

در ساختن آن عناصر به زندگی برای خواننده چه کلماتی مفید خواهد بود؟ ممکن است دوست داشته باشید به نوعی نقشه کلمه خوشه ای ایجاد کنید تا اصطلاحات کلیدی را در اطراف چه کسی ، چه ، چه زمانی ، کجا ، چرا و چگونه جمع کنید.

چقدر طول می کشد که آبگینه است؟ یک پاراگراف؟ دو یا سه؟

نوشتن یک ویرایش یک فعالیت است که به خوبی برای دوره های کوتاه نوشتن شدید مناسب است. شما می توانید با چند pomodoros سی دقیقه ای چند تغییر در موضوع وینیت خود ایجاد کنید. بنابراین فقط مسئله تجدید نظر و تأمل در طول زمان است ، تا زمانی که در چیزی که می توانید دیگران را امتحان کنید ، ادغام شود. (اما مطمئناً اجباری نیست! شما می توانید به هر شکلی که متناسب با روال شخصی شما باشد ، بنویسید بنویسید.) وبلاگ نویسی همچنین روش خوبی برای تمرین نوشتن مقاله است - شما بسیاری از وبلاگ نویسان را مشاهده خواهید کرد که از نوشتن تصاویر به عنوان روشی برای شروع ارسال استفاده می کنند. و به "خوردن خوانندگان در".

 

ممکن است فقط بخواهید مقالات مربوط به رشته یا حوزه های مربوطه را جستجو کنید ، به جستجوی متونی که دارای نوشتارهایی هستند. به نحوه نوشتار ، طول ، سبک آنها ، "صدای" نویسنده آنها نگاه کنید. از آنها چه می توانید یاد بگیرید؟ آیا ویگنت را مثل این می نویسید ، یا متفاوت است؟

 

با vinign بازی کنید. ببینید چه چیزی برای شما مفید است - و از همه مهمتر ، چه چیزی برای خواننده شما و سطح درگیری و علاقه آنها مؤثر است.